loading...
مرکز معلومات عمومی و دانلود پایان نامه
مدیر سایت بازدید : 1400 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

آداب صحبت کردن با دیگران


امروزه بسیاری از نظریه‌پردازان و صاحب‌نظران علوم ارتباطات بر این عقیده‌اند که مهارت‌های ارتباطی نقش بسیار مهمی در موفقیت انسان چه در زندگی کاری و اداری و چه در زندگی شخصی آنان دارد.
به جرات می‌توان ادعا کرد که یکی از مهم‌ترین دلایل شکست‌هایی که انسان در زندگی خود با آن مواجه می‌شود این است که قبل از اتخاذ تصمیم و مبادرت به انجام یک کار (انتخاب شغل، ازدواج، تربیت فرزند و امثال آن)‌ سعی نکرده است که مهارت‌‌های ارتباطی و رفتاری لازم برای انجام آن کار را کسب کند.
پژوهش‌های انجام شده حاکی از آن است که مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط موثر را می‌‌توان از طریق آموزش و تمرین یاد گرفت و البته کسب این مهارت‌ها چندان آسان به نظر نمی‌رسد، در برقراری ارتباط با دیگران چنانچه یکی از طرفین صحبت، پیام طرف مقابل را به خوبی دریافت نکند و نفهمد که منظور طرف مقابل از این پیام چه بوده، ارتباط برقرار شده بی‌حاصل بوده است.
ریشه بسیاری از سوءتفاهمات، رنجش‌ها و اختلافات و همچنین منشأ بسیاری مشاجرات، اختلافات و نزاع‌های خانوادگی، عدم وجود فهم متقابل در صحبت‌ها است.
درواقع می‌توان گفت ریشه بسیاری از سوءتفاهمات، رنجش‌ها و اختلافات و همچنین منشأ بسیاری مشاجرات، اختلافات و نزاع‌های خانوادگی، عدم وجود فهم متقابل در صحبت‌ها است، چراکه یکی از طرفین گفتگو یا بدتر از همه دو طرف گفتگو حرف یکدیگر را نمی‌فهمند و برداشت درستی از پیام‌های ارسال شده ندارند.
درست صحبت کردن و بیان متناسب یکی از مهارت‌های اساسی ارتباطی در برقراری یک ارتباط موفق و موثر می‌باشد. در بیان اهمیت این مهارت ضرب‌المثل‌های فراوانی در ادب فارسی وجود دارد. از آن جمله «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» یا «پسته بی‌مغز چو دهن باز کند رسوا شود.» و از همه معروف‌تر ضرب‌المثل قدیمی فارسی: «زبان سرخ، سر سبز می‌دهد بر باد.»
 
به راستی آیا تاکنون به چگونگی و شیوه صحبت کردن با دیگران فکر کرده‌اید؟
در حقیقت همه ما توانایی صحبت کردن را داریم، اما گاه لازم است برای ایجاد ارتباط یا استمرار ارتباطات خود مهارت‌های صحبت کردن را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی ارتقا دهیم. برخی از افراد از صحبت کردن با دیگران طفره می‌روند یا نمی‌‌توانند به راحتی سر صحبت را با دیگران باز کنند و روابط موثری با دیگران داشته باشند.
روش‌های ساده‌ای وجود دارد که به شما کمک می‌کند تا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کرده و مصاحبت و دوستی آنها را حفظ کنید، مثلا این که به صحبت‌های طرف مقابل علاقه نشان دهید، نظر مخالف و انتقاد خود را طوری بیان کنید که طرف شما ناراحت نشود، به نشانه‌های غیرکلامی وی بیشتر توجه کنید و مهم‌تر از همه این که سعی کنید در صحبت کردن مودب باشید.
صحبت کردن
چگونگی صحبت با افراد متفاوت
در مورد چگونگی صحبت کردن با افراد گوناگون و با ویژگی‌های متفاوت ابتدا باید در نظر داشته باشیم که طرف صحبت ما جزو کدامیک از گروه‌های زیر می‌باشد و بعد با استفاده از رهنمودهای ارائه شده بدانیم که با هریک چگونه صحبت کنیم.
۱ـ تحلیلگرها:معمولا تحلیلگرها تمایل به کمال‌گرایی دارند، به عبارت دیگر آنها دوست دارند همه چیز را درباره یک موضوع بدانند. اطلاعات و تصمیمات آنها معمولا دقیق و عاقلانه است و شاید به همین دلیل آنها در تصمیم‌گیری کند هستند. در ضمن آنها احساسات و عواطف خود را برای دیگران آشکار نمی‌کنند.
بنابراین در هنگام صحبت با تحلیلگرها می‌بایستی:
ـ قبل از شروع صحبت دقیقا بدانید که می‌خواهید درباره چه و چگونه صحبت کنید.
ـ صریح باشید و فقط درباره اصل موضوع صحبت کنید چرا که آنها از وقت تلف کردن بیزارند.
ـ هنگام صحبت با آنها دقیق و واقع‌بین باشید و به آنها فرصت بدهید تا بدانند که شما قابل اعتماد هستید.
ـ با آنها خودمانی رفتار نکنید، سعی کنید رسمی باشید و با صدای بلند نیز حرف نزنید.
ـ آنها را تهدید نکنید و سعی نکنید با چرب‌زبانی از آنها سوءاستفاده کنید.
۲ـ صمیمی‌ها:افراد صمیمی به مردم و دوستی با آنها خیلی اهمیت می‌دهند. احساسات افراد را درنظر می‌گیرند و سعی می‌کنند هرطور شده دیگران را ناراحت نکنند. در هنگام صحبت با این دسته از افراد سعی کنید:
ـ گفتگوی خود را با تعریف از آنان شروع کنید به آنان صادقانه علاقه‌ نشان دهید و فورا سر اصل مطلب نروید.
ـ با آنان زیاد درباره آمار و اطلاعات صحبت نکنید چرا که خیلی زود از شنیدن این مسائل خسته می‌شوند و بحث را قطع می‌کنند.
ـ اگر با آنها مخالف هستید، مواظب باشید احساساتشان را جریحه‌دار نکنید.
ـ در حین صحبت با آنها خودمانی و غیررسمی باشید.
۳ـ بیانگرها:این افراد دوست دارند اوقات خوشی داشته باشند، پرحرارت و مبتکر هستند و به سختی می‌توانند افرادی را که مثل خود آنها نیستند، تحمل کنند. در هنگام گفتگو و تبادل نظر با بیانگرها به یاد داشته باشید:
ـ به آنها اجازه بدهید که از زمان گفتگو لذت ببرند و بخشی از زمان گفتگو را به مسائل دوستانه و آشنایی اختصاص دهید.
ـ در مورد اهداف آنها و آنچه خوشحالشان می‌کند، صحبت کنید.
ـ در حین صحبت با آنان سرد و بی‌احساس نباشید و برای آنان قانون وضع نکنید.
ـ از آنها بخواهید نظریات و عقاید خود را بیان کنند.
۴ـ سلطه‌جوها:سلطه‌جوها افرادی قوی، قاطع و نتیجه‌گرا هستند که گاهی اوقات نسبت به خودشان و دیگران جدی و سختگیر می‌باشند. این افراد معمولا احساسات خود را برای دیگران آشکار نمی‌کنند و از کسانی که وقت خود را با صحبت‌هایی بی‌فایده تلف می‌کنند نیز اصلا خوششان نمی‌آید. در هنگام صحبت کردن با این افراد نکات زیر را در نظر داشته باشید:
ـ فقط به اصل موضوع توجه کنید و درباره موضوعات متفرقه صحبت نکنید.
ـ به طور واضح و منطقی با آنان صحبت کنید.
ـ هنگام صحبت با آنها بی‌نظم و بی‌برنامه نباشید.
ـ سعی نکنید به آنها دستور دهید، چون مخالفت خواهند کرد.
ـ بعد از صحبت درباره موضوع اصلی، فورا آنها را تنها بگذارید.
ملایم کردن صدا در بیان احساسات، هیجانات و حتی ترس نیز موثر واقع می‌شود و اگر همیشه با نرمی و ملایمت صحبت کنید، بهتر می‌توانید دیگران را متقاعد سازید و مخاطب نیز افکارش را بر گفتار شما متمرکز می‌کند
البته تمامی نکاتی که در این مقاله به آن اشاره می کنیم با توجه به آموزه های دینی و فرهنگی ما ، در رابطه با نامحرم ،باید بر مبنای باید و نباید های شرع و عرف مان باشد.
در ذیل به پاره‌‌ای از نکاتی که به کارگیری آنها در صحبت کردن بسیار مهم می‌باشد، پرداخته می‌شود:
به آهستگی و با ملایمت صحبت کنید. به طوری که شنونده به تمامی گفته‌هایتان گوش دهد و معنای صحبت‌هایتان را نیز متوجه شود. اکثر افراد خیلی تند و سریع صحبت می‌کنند و فقط در فکر این هستند که هم نظر و عقیده خود را مطرح کنند و هم نظر مخاطب را جلب کنند، غافل از این که بااین کار مخاطب نمی‌تواند جمله‌هایش را دنبال کند و نهایتا از صحبت کردن با وی خسته می‌شود.
ملایم کردن صدا در بیان احساسات، هیجانات و حتی ترس نیز موثر واقع می‌شود و اگر همیشه با نرمی و ملایمت صحبت کنید، بهتر می‌توانید دیگران را متقاعد سازید و مخاطب نیز افکارش را بر گفتار شما متمرکز می‌کند.هرگز آن طور که خودتان می‌پسندید صحبت نکنید، زیرا ممکن است مایل باشید با صدای بلند صحبت کنید، اما شنونده از صدای بلند شما بیزار باشد. بنابراین باید بدانید که در چه محیطی با مخاطب صحبت می‌کنید و محیطی که در آن به سر می‌برید ساکت است یا شلوغ، با توجه به این مساله تن صدای خود را تنظیم کنید.همچنین هیچ‌گاه به صورت یکنواخت و پی در پی صحبت نکنید زیرا تن صدای شما در این حالت برای شنونده کسل‌کننده می‌شود. سعی کنید با خنده، لبخند، حالت تعجب،‌ شوخی و… به آنچه که بر زبان می‌آورید شکل دهید.
نحوه صحبت کردن شما بیانگر میزان احساساتتان از آنچه می‌گویید می‌باشد به این معنا که وقتی شروع به صحبت می‌کنید،‌ هرجمله‌ای که در صحبت‌هایتان به کار می‌برید، نشان‌دهنده احساسات شما از مساله مورد نظر می‌باشد و دیگران با شنیدن صحبت‌ها و عقاید شما نسبت به آن مساله، به احساسات درونی‌تان پی می‌برند. پس سعی کنید همیشه از کلماتی استفاده کنید که می‌دانید در نگرش و روحیه طرف مقابل اثر مثبت می‌گذارد و او را متقاعد می‌سازد.تعیین حد و حدود شخصی بسیار ضروری است. برخی از افراد در حین این که روابط خوبی با دیگران دارند و با آنان گرم و صمیمی هستند، اما اجازه نمی‌دهند که آنان در زندگی خصوصی‌شان مداخله کنند. با توجه به این مساله، سعی کنید ‌هنگام گفتگو با دیگران، از مسائل خصوصی آنها که ارتباطی به شما ندارد، صحبت نکنید. اگر گوینده و شنونده، هر دو به این قانون ساده احترام بگذارند و در صحبت کردن حد و حدود خود را بشناسند همیشه از بودن در کنار هم و هم‌صحبتی با یکدیگر لذت خواهند برد.
ارتباط با دیگران منحصر به ارتباط کلامی نمی‌شود و افراد در گفتگو با دیگران دانسته یا ندانسته پیام‌هایی را نیز به صورت غیرکلامی به مخاطب ارسال می‌کنند. عواملی چون لهجه، طنین صدا، تاکید و تکیه‌کلام‌ها و عوامل غیرکلامی چون «چشم‌ها»، «حالت چهره»، «وضعیت قرار گرفتن بدن»، «حرکات و اشارات»، «تماس جسمی» و‌ «طرز لباس پوشیدن و‌ آرایش سر و صورت» در درک و فهم مخاطب از پیام‌های ما بسیار موثر هستند
توجه به این نکته نیز ضروری است که برقراری ارتباط با دیگران منحصر به ارتباط کلامی نمی‌شود و افراد در گفتگو با دیگران دانسته یا ندانسته پیام‌هایی را نیز به صورت غیرکلامی به مخاطب ارسال می‌کنند. عواملی چون لهجه، طنین صدا، تاکید و تکیه‌کلام‌ها و عوامل غیرکلامی چون «چشم‌ها»، «حالت چهره»، «وضعیت قرار گرفتن بدن»، «حرکات و اشارات»، «تماس جسمی» و‌ «طرز لباس پوشیدن و‌ آرایش سر و صورت» در درک و فهم مخاطب از پیام‌های ما بسیار موثر هستند ولی متاسفانه بسیاری از افراد در صحبت‌هایشان، به این مسائل بی‌توجه هستند و تصور می‌کنند که درک و فهم طرف مقابل تنها از طریق پیام‌های کلامی حاصل می‌شود.توجه داشته باشید ‌هنگام صحبت کردن استفاده از برخی کلمات برای افرادی که سطح درک پایین یا متوسطی دارند، صحیح نیست. تصور نکنید با استفاده از این‌گونه کلمات می‌توانید هوش و استعداد خود را نشان دهید. استفاده از کلمات تزئینی و مبهم مختص افراد پرگوست، افرادی که زیاد صحبت می‌کنند، زیاد مثال می‌آورند و از کلمات ثقیل و سنگین استفاده می‌کنند، بتدریج، زمان و مکان صحبت را از دست می‌دهند، مخاطب را خسته و خود نیز اصل مطلب را فراموش می‌کنند. پس سعی کنید تا جایی که می‌توانید از جملات کوتاه، مختصر و مفید استفاده کنید تا هم ارزش صحبت‌تان را بالا ببرید و هم رابطه خود را با دیگران گسترش دهید.
هیچ یک از ما با مهارت‌های برقراری ارتباط از مادر متولد نشده‌ایم، بر خلاف تصور اکثر افراد، مهارت‌های ارتباطی، کاملا آموختنی است و آگاهی از این مهارت‌ها به ما کمک می‌کند تا در برخورد با اشخاص مختلف اعم از پدر،‌ مادر،‌ همسر، فرزند، دوست یا همکار موفق‌تر ظاهر شوید.
نحوه و طرز صحبت و تکلم انسانها بیانگر نحوه تفکر و شخصیت آنهاست. ما باید بیشتر مثبت بیندیشیم و مثبت بگوییم و انرژی مثبت از خود به دیگران منتقل سازیم.
زبان وسیله‏ی است که موجب بدبختی وهم موجب خوشبختی انسان را فراهم می سازد. اگر انسان زبان خود را در اختیار داشته باشد،وبا نیروی تعقل و تدبیر، آن را به کنترل خود درآورد، و در افاده مطلب قبل از ګفتن اولا آنرا هضم کرده و بسنجد، بطور یقین که از بسیاری مفاسد و گناهان درآمان خواهد ماند.
زبان یکی از اعضای عمدن بدن است که منشأ بسیاری از گناهان و انحرافات در انسان شده میتواند.
از زبان می‏توان برای شهادت حق و ناحق، حفظ آبرو و بی‏آبرویی، دروغ و صداقت، غیبت و سکوت، تهمت و واقعیت استفاده کرد.
انسان بد زبان در نظر دیگران متنفر است و همگان از نیش زبان بد زبان فرار و کناره جویی می‏کنند. با این وصف، سعادت انسان در گرو آن است که از شرّ زبان به خدا پناه ببرد و آن را به کنترل خود درآورد.
زبان وسیله و ابزاری است که اگر برای خیرونیکی استفاده گرددشخص راحفظ کرده به بهشت می رساند واگر همین زبان برای شروبدی استفاده گردد، انسان را به هلاکت ونابودی می کشاند. بنابر اهمیت که زبان در شخصیت انسان دارد، پروردګاربا عظمت ما در ( آیه ۳۳ سوره احزاب در خطاب به همسران پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم میفرماید: « باصدای نرم به گونه هوس انگیزسخن نگوییدکه بیماردرلان درشما طمع کنند (بلکه)برخوبی وشایستگی سخن بگویید ».
 
سـخـن گـفـتـن بهترین، آسـان ترین و عمومى ترین وسیله ارتباط بین انسان ها بشمار میرود. انسان با ید همه سعی وتلاش خویش را بخرچ دهد تا در اولین بـرخـورد از ایـن نـعـمـت بـزرگ الهـى بـهـره خوب وسالم ببرد.
میتوان ګفت که سخن گفتن حد اقل دو بعد (بضم ب) زیبایى دارد، یکى محتوا و مفهوم سخن دیگرى ارایـه و ظـاهـر سـخـن. یـک سـخـن گـو در صورتى که سخنش از محتواى خوب برخوردار بـاشـد، سـخـن پـسندیده بگوید، در یک بعد( بضم ب) زیبایى خواهد داشت و اگر افزون بر محتوا آرایـه زیـبا هم داشته باشد در دو بعد( بضم ب) زیبایى را رعایت کرده است.
 
قرآن که کلام پروردګار با عظمت است در هـر دو بـعـد در کـمـال زیـبایى قراردارد. بنابر همین منطق است که قرآن را ( احسن الحدیث ) یعنى زیباترین کلام مسمی نموده اند.« و الله نـزل احـسـن الحـدیـث کـتابا متشابها »( خداى سبحان زیـبـاتـریـن سـخـن را فـرود آورد، کـتـابـى کـه آیـات بـا یـکـدیـگـر هـمـانـنـد و نـظارت دارند ) قرآن که خود زیباترین کلام است به دیگران هم رهنمود مى دهد که در سـخـن گفتن سخن زیبا و زیبا سخن باشید ) « و قولوا للناس حسنا ) ( با مـردم بـه نـیـکـى سـخـن بـگـویـیـد، و سـخـن نـیـک بـگـویـیـد: قـل لعبادى یقول التى هى احسن ان الشیطان ینزغ بینهم ) ( به بندگان من بگو همواره نیکوترین سخن را بگویند، شیطان آن ها را ودار به ګفتن سخن بد نکند که موجب نـزاع و دشمنى شود ).
 
قرآن کریم در هیچ حالتی ودر هیچ شرایطی اجازه نمیدهد که مسلمان سخن بى محتوا وبدی را بــزبان آرد. قرآن عظیم الشان در بحث وملاقات با بى دین ها هم اجازه نمى دهد که یک مسلمان به آنها حرفى بدی به زبان آرد.« ولا تسبوا الذین یدعون من دون لله فیسبوا الله عدوا بغیر علم »(باآن که غیر خدا را مى خوانند سخن به زشتى نگشایید، تا آنان نیز را از روى نادانى به خدا سبحان سخن بدی بزبان ارند ).
پیامبر بــزرګوار اسلام محمد صلی الله علیه وسلم نـمـونـه کـامـل تـجـلى ایـن هـنـر و ادب اسـت.
 
زبــــــان:
طوریکه که ګفته آمدیم « زبان» یـکی از اعضای برجسته ترین عضو بدن بشمار میرود، وقرآن عظیم الشان با ظرافت خاصی میفرماید:
«الم نجعل له عینین. و لسانا و شفتین »( آیا دو چشمش ندادیم، و زبانى و دو لب. )( سوره بلد آیات ۸و۹)وباز در آیه: ۱۰ همین سوره میفرماید: « و هدیناه النجدین » (و هر دو راه‏[ خیر و شر] را بدو نمودیم)، فهم این آیات متبرکه برای ما انسانها مى فهماند که زبان یکى از ابزار هدایت بشمار میرود.
ولیما انسانها به این نعمت الهی به سادګی نظر می اندازیم، همانطوریکه که ګفته شد زبان عضومهمی بدن انسان که همه روزه با تمام قوت از استفاده بعمل می آوریم.
زبان، دنیایی بسیار پر رمز و راز دارد که هر چه بیشتر در مورد آن مطالعه و تعمق می کنیم، بیشتر به حساسیت آن پی می بریم.
 
“زبان همچون دیگراعضای بدن، هدیه الهی بشمار میرود. زبان یکی از مهمترین راههای شکر گذاری بشمارمیرود.
کاش ما انسانها به مرحله ای برسیم که زبانمان باعث بدست آوردن دل های دیگران شود نه اینکه با زخم زبان، باعث رنجش دیگران شویم. باید از این نعمت الهی استفاده درست کردن از آن را یاد ګیریم.
 
زبان وسیله بـیـان تـفکــر:
همان طوریکه ګفته شد، زبان یکى از مهم ترین وسیله ای ارتباطى میان ما و جهان پیرامون مان بشمار میرود. ما براى برداشتى اصولى و درست از روابط ما به جهان ماحول خود بدان ضرورت داریم.
نقش اساسی زبان را همین تامین رابطه بین انسانها تشکیل میدهد. ما عمدتا به همین زبان خویش مى توانیم که کلتور وفرهنګ خویش را به مردم جهان معرفی وتشریح نمایم و توسط همین زبان هم میتوانیم از کلتور و فرهنګ و ازحقوق خویش دفاع نمایم.
زبان وسیله بیان تفکر است و اکثرا برای انتقال افکار یک انسان به انسان دیگری به کار ګرفته میشود. یعنی زبان وسیله افهام و تفهیم است. این افهام و تفهیم و انتقال افکار ممکن است به وسیله گفتن، نوشتن، اشاره و یا لمس انجام شود. پس هر چه وسیله انتقال فکر، یعنی زبان، ساده و ازجانب دیګر دقیق تر باشد، عمل انتقال فکر دقیق تر و راحت تر صورت خواهد گرفت.
یکی ازتفاوت های اساسی بین انسانهاودیګر حیوانات نیز همین زبان است. انسان حیوانی ناطق می باشد و قدرت تکلم را که پروردګار برای ما انسان اعطا فرموده است، یکی از عوامل و امتیاز عمده و اساسی برتری انسان بر حیوان می شود.
 
زبان وسیله برقرار کردن ارتباط انسان ها با یکدیگر است.
زبان توته ی گوشتی است که به هر سمتی آن را بچرخانیم و با هواء فشار دهیم به همان سمت می چرخد. بر ما انسانها است تا بر آن کنترل لازم ودقیق وکامل داشته باشیم، در غیر آن همین توته کوچک ګوشتی اګر بطور دقیق تحت کنترول قرار نګیرد. انسان را به مصیبت های بزرګی مبتلاء خواهد ساخت.
متل مشهور در زبان پشتو بین مردم ما وجود دارد که میګویند: خپله خوله دى هم کلا ده هم بلا. واقعآ همین زبان انسان که برای انسان عزت نصیب می نماید ودر صورت عدم قبظه بدان همین زبان موجب بلا های زیادی برای انسان میګردد.
 
دین اسلام هر گونه ګفتار وعملی را که لطمه به آبرو، حیثیت و شخصیت افراد جامعه ببار آرد، نه تنها منع نموده بلکه آنرا از بزرگترین گناهان بشمار آورده است.
در قرآن عظیم الشان وسنت پیامبر بزرګوار اسلام در رعایت این امر تأ کید بیشتر صورت ګرفته است.
به همین دلیل هم است که غیبت، دروغ، توهین، تحقیر، سخن چینى، افشاگرى، استهزا، سرزنش،دست انداختن و مسخره کردن دیگران، شهادت کذب و غیره بطور مطلق در دین مقدس اسلام حرام ګردیده است.
همه انبیا ء وبخصوص پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم در عمل به اثبات رسانیده است که موعظه حسنه با زبان نرم و منطقی محلل بسیاری از مشاکل است.
زبان می تواند مشکلات فراوانی را از سر راه ما انسانها دور سازد. انسانها در تجربه دریافته اند که زبان نرم ونیکو می تواند باعث پیوند دو قلب رنجیده از هم شود.
در قرآن عظیم الشان بیشتر از ۲۰ مرتبه از کلمه« لسان» و مشتقات آن که در عربی به معنای« زبان» است، استفاده بعمل آمده است.
قرآن کریم در بعضی جاها از زبان به عنوان عضو و ارگانی در بدن انسان یاد می کند و در جایی از آن به عنوان وسیله ای جهت هدایت انسان ها و یا از تنوع زبان به عنوان نشانه الهی که باعث شناخت است ذکری بعمل آورده است.
 
بطور مثال قرآن عظیم الشان در سوره قصص به تاثیر نفوذ کلام اشاره مینماید. در این داستان آمده است که:
از جمله اولین در خواست موسی علیه السلام پس از مبعوث شدن به رسالت، براى موفقیت در انجام مسولیت خویش، فهم زبان را مطرح می سازد. « و احلل عقدة من لسانى.یفقهوا قولى » ( طه آیات ۲۰-۲۷-و۲۸ ) ( و از زبانم گره بگشاى، تا سخنم را بفهمند.) وباز میفرماید:
« واخی هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردءا یصدقنی انی اخاف ان یکذبون ) (قصص ۳۴)
 
( و برادرم هارون که از لحاظ بیان و فصاحت کلام بر من برتری دارد پس استدعا دارم او را برای تصدیق و تائید من همراه من بفرست چون که بیم دارم که مرا تکذیب کنند و من از عهده پاسخگویی بر نیایم).
در برخی از آیات قرآنی به این اشاره شده که در حقیقت صحبت کردن به زبان مردم، باعث فهم بیشتر می شود و در قرآن عظیم الشان آمده است که علت نزول قرآن به زبان عربی که زبان معمول مردم آن زمان بوده است، آن است تا آن را فهمیده و در جملات آن به تفکر بپردازند. « فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون » ( دخان ۵۸ ).
« ( ای پیامبر) ما قرآن را به زبان مادری تو (که زبان عربی است) بیان فرمودیم تا آسان باشد و مردمان معانی را درک کنند و پند بگیرند».
وباز قرآن عظیم الشان در ( آیه ۱۲ سوره احقاف ) میفرماید: « ومن قبله کتاب موسی اماما ورحمة وهذا کتاب مصدق لسانا عربیا لینذر الذین ظلموا وبشری للمحسنین »( و پیش از آن، کتاب موسی که هدایت و رحمت بود و این قرآن مصدق تورات است و به زبان عربی ساده بیان فرموده شده و مقصد آنست که ستمکاران را هشدار و نیکوکرداران را بشارت دهد»‎).
ویاهم همین مفهوم در ( آیه ۴ سوره ابراهیم ) چنین بیان ګردده است: « وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم فیضل الله من یشاء ویهدی من یشاء وهو العزیز الحکیم » (ما هیچ پیامبری را جز اینکه به زبان قومش تکلم کند به پیامبری مبعوث نکردیم تا بتواند حقایق و مطالب دین را برای آنها به خوبی شرح دهد. پس خداوند هر کس را مصلحت بداند در گمراهی وا می نهد و هر کس را مصلحت بداند هدایت می فرماید و اوست آن بی همتا قدرتمند منشا حکمت).
در سوره قیامت به پیامبر هشدار داده شده که از صحبت کردن با عجله و بدون فکرو قبل از این که کلمات وحی به اتمام رسد، بپرهیزند. ( لا تحرک به لسانک لتعجل به (قیامت ۱۶) ( ای پیامبر) وقتی که آیه در حال نزول است شتابزده آن را بر زبان جاری نساز ( بگذار تا مطمئن شوی که آیه را بطور کامل شنیده ای).
در قرآن عظیم الشان در سوره ( احزاب آیه ۱۹ ) از استفاده زبان برای حرفهای نیش دار و تلخ یاد شده وعلت آنرا، حسودی معرفی داشته چنین میفرماید: «اشحة علیکم فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیک تدور اعینهم کالذی یغشی علیه من الموت فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحة علی الخیر اولئک لم یومنوا فاحبط الله اعمالهم وکان ذلک علی الله یسیرا » (آنها نسبت به شما حسودند، اما چون خطری نزدیک شود چشمانشان از ترس مانند کسی که مرگ به سراغش آمده در حدقه می چرخد و به تو ( ای پیامبر) برای کمک نگاه می کنند و چون خوف خطر دور شود با زخم زبان به شما مومنان حمله می کنند و آنها بر مال دنیا حریص هستند و آنان کسانی هستند که ایمان نیاورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانیده و این کار بر خداوند بسی آسان است).
همچنان در ( سوره ممتحنه آیه ۲ ) آمده است: « ان یثقفوکم یکونوا لکم اعداء ویبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسوء وودوا لو تکفرون » ( آنها اگر بر شما دست یابند خصمانه با شما رفتار می کنند و دست و زبان به دشمنی علیه شما می گشایند و خیلی مشتاقند که شما را به کفر و کافری بکشانند).
پروردګار ما برای استفاده سالم از زبان واینکه آنرا به دروغ عادت ندهیم وحلال اسلام را توسط زبان برای مردم حرام، وحرام اسلام را برای مردم حلال اعلام نداریم چنین هدایت میفرماید:
« ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال وهذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون » ( نحل ۱۱۶ ) (از گفتن حرفهایی بی اساس که زبانهایتان عامل شیوع آن هستند اجتناب کنید و نگویید این حلال است و آن حرام تا حکمی نادرست را به خداوند نسبت دهید، کسانی که بر خداوند دروغ می بندند روی رستگاری را نخواهند دید ).
قرآن عظیم الشان برای مسلمانان هشدار میدهد که نباید از زبان استفاده نادرست صورت ګیرد، زیرا روزی آمدنی است که،وهمین زبان بالای شما شاهدی خواهد داد:« یوم تشهد علیهم السنتهم وایدیهم وارجلهم بما کانوا یعملون»
( در آن روز که زبانها ودستها وپاهایشان علیه آنان در باره اعمالی که مرتکب شده اندشهادت می دهند)( ( نور ۲۴ )
 
حرف زدن را باید از کلام پروردګار آموخت:
در مسأله همنشینی باید جامع‏ نگر بود. نه زاهد نمای و ریاکار و نه مانند کسانی که فاقد عفت در کلام باشند. هیچ یک؛ هم‏نشینان خوب، مثبت و سازنده‏ای نیستند. البته در حد ضرورت با همه آنها میتوان سر و کار داشت؛ لیکن برای دوستی و معاشرت باید بهترین‏ها را انتخاب کرد.
اګر قرار باشد که انسان بهترین سخنګوی وصاحب بهترین فصاحت کلامی باشیم، باید فن، آداب وفصاحت کلام را باید در کلام الهی یعنی قرآن عظیم الشان وګفتار پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم جستجو نماید.
کلام الهی از آن جهت دارای اهمیت است که این کلام مهمترین نقشی را در سعادت وشقاوت انسان بجا ء آورده میتواند.
خودقرآن عظیم الشان کلام خویش را زیبایی خاصی با لفظ بیان زیبایی چنین معرفی داشته ومیفرماید: « هذا بیان للناس » ( آل عمران آیه: ۱۳۸ ) گر چه کلمه « بیان » مفهومى وسعیی را در بر میګیرد و بر هر چیزى که مبین مقصود و مراد انسان باشد اطلاق مى شود، خواه سخن با شد یا کتابت ویا هم اشاره باشد. ولی هدف اساسی وعمده آن کلام وسخن است. به همین بنیاد است که: که دران به آداب سخن ګفتن اشاره بیشتری نسبت به خط وکتابت نموده است.
هستند از انسانهای که کلام وسخن زدن را مسأله ساده‏اى می شمارند، ولی اګر به فهم سخن زدن وصحبت کردن کمی تعمق کنیم در خواهیم یافت که این امر از پیچیده‏ترین و ظریف‏ترین اعمال انسانى بشمار رفته که باید دقت تام در مورد آن صورت ګیرد.
 
کلامی که جوابش ناخوشایند است نباید ګفت:
طریقه صحبت کردن خوب ومنطقی موجب آن میګردد که شما تاثیری خوبی وموثری بر جانب مقابل بګذارید واز اعتبار خوبی در بین جامعه خویش بر خورد دار ګردید. ولی کلامی که جوابش شما را نا رحت می سازد از ګفتن آن صرفنظر کنید.
علماء کلام بدین باوراند که کوشش کنید برای صحبت خویش مقدمه مختصری پیش بینی کنید، کوشش کنید اظهار مقدمه شما چنان دارایی محتوا باشد که شنونده هدف شما را در ک نماید.
درمقدمه صحبت باید چنان سبک ومهارتی بکار ګرفت شود که در ختم مقدمه جانب مقابل جلب ودر نهایت امر جذب ګردیده و کلام شما تاثیری خوبی در او بجا ء ګذارد.
مطالبی که بیان میګردد باید مرتبط با یکدیگر باشند، نه این که در مقدمه به نکاتی پرداخته شود که در آخر بحث، هیچ نتیجه ای از آنها گرفته نشود.
در حین صحبت کردن کوشش کنید ارتباطی میان خود و شنونده ایجاد کنید، تا در بین شما موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی بین شما وشنونده ومجموع ګفتار شما بوجود آید.
همیشه کوشش کنید که در حین صحبت کردن مؤدب و با نزاکت بـاشید.
 
هیچگاه به کسی دشنام ندهید!
دشنام دادن در شرع اسلامی بصورت مطلق ممنوع است، اګر شما بجای صحبت کردن برای دیګران آغاز به دو زدن و ناسزا کنید مطمین باشید که امکان ابراز نظر خویش را از دست میدهد، و وضع چنان پیش می اید که حتی از صحبت کردن نرمال هم باز می مانید.
قرآن عظیم الشان ما مسلمانان را ازدو زدن و ناسزاگفتن منع فرموده وآنرا مورد نهى قرار داد است. « و لا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا عدوا بغیر علم» ( سوره انعام، آیه ۱۰۸ ) ( آنان که جز خدا مى خوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى و به نادانى خدا را دشنام مى دهند. ).
در روایتی آمده که پیامبراسلام به صحابه کرام فرمود که به والدین خویش دشنام ندهید. پرسیدن چطور به والدین خویش دشنام میدهیم. فرمودند: همینکه به والدین کسی دشنام میدهید مانند اینکه به والدین خویش دشنام داده اید.
 
کنترل آواز در حین صحبت:
هنگامی که با دیګران مصروف صحبت هستید، حد اعظمی کوشش بعمل آورید تا صدای شما از حد معمول بلند نشود، در صورتیکه صدای شما بلند باشد این عمل باعث بالا رفتن سطح استرس میان شما وجانب مقابل، میان شما وشنوندګان وحتی شخص خود شما میګردد. بـلند صحبت کردن بیانگر و نشانه عمده آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نـیـستید و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان می دهد و شنوندګان به این نتیجه میرسند که شما میخواهید مطلبی خویش را با توسل به زور و خشونت به کرسی بنشانید.
پیامبربزرګوار اسلام محمد صلی الله علیه وسلم آرام و آهسته ګپ می زد و هیچ وقت چیغ نمی زد وصدا خویش را بلند نمى‏کرد. وحتی مجالس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏برخوردار بود. سایرین هم در مجالس پیامبر صلی الله علیه وسلم به آواز بلند صحبت نمی ګردند. «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود پیامر آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذا مجلسش بسیار آرام و باوقار بود وتاثیر بسزای به صحابه خویش داشت.
کنترل بر اعصاب در حین صحب:
در حین صحبت کردن اګر شما کنترل اعصاب خود را از دست دهید، مطمین باشید هدف که برای صحبت خود تعیین نموده اید، به دست نخواهید یافت.
در صورتیکه شما کنترل احساسات و هیجانات خود را از دست دادید مطمین باشید که احساسات دیګران را جلب نخواهید کرد. کوشش کنید در حین صحبت همیشه خونسرد و آرام باشید، میدانـم که کنـترول اعصاب در بــرخـــی از موارد بخصوص در مقابل برخی از انسانها، کاری ساده وآسانی نیست. ولی یقین داشته باشید، که به زحمتش می ارزد.
 
درحین صحبت کردن به دیگران ابرو  و چشمک نزنید:
در حین صحبت با دیګران یکسره به یکنفر خـیـره نشوید و از آبـرو زدن و چشمک زدن باید جلو ګیری کنید. بــخاطـــر اینکه این نوع از حرکات شما نوعی تعرض به دیگران محسوب می گردد. شـما که نمی خواهید بی جهت دیگران را مرعوب خود سازید؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم در هنگام سخن گفتن، به همه افراد مجلس بطور یکسان نگاه ‏مى‏کرد. « و کان یساوى فى النظر والاستماع للناس‏» باید ما هم در حین صحبت وملاقات ها این نقطه را جدآ در نظر داشته باشیم که باید یکسان و مساوى درحال حرف زدن به این طرف و آن طرف نگاه کنیم، زیـرا این نکته‏ ظــریف اخلاقى است که در نگریستن به افراد(هنگام صحبت کردن)انسان‏فـرق بین این و آن نمی گذارد و همه را به یک چشم می بـیند.
پیامبر اسلام شخصیت بود: « و کان یجالس الفقراء ویواکل المساکین‏» (او نه تنها بامالداران و دارایان مجالست مى‏کرد بلکه با فقرا ومساکین نیزهمنشین بود. ).
حتی در روایات اسلامی آمده است که پیامبر اسلام از نشستن با فقرا بیشتر لذت مى‏بردو اگر با ثروتمندان مى‏نشست‏به خاطر هدایت کردن آنان بود نه روی هدف دیګری.
 
صحبت جانب مقابل را قطع نکنید!
پیش از آنکه اظهار عقیده ای بکنید، اجـازه دهـیـد صـحـبت دیگـران بـه پایان برسد.
میان صحبت کسی نه پرید، پریدن نشانه بی نزاکتی و عدم برخورداری از مـهـارت های اجـتـمـاعـی بحساب می آید. اگر نمی خواهید خودبین و از خود راضی به نظر آیید، هیچگاه صحبت کسی را قطع نکنید و هرگاه ناچار بـه انـجـام ایـن کـار شـدیـد، گـفـتـن جـمله «معذرت می خواهم» را از یاد نبرید.
مـؤدب بـودن بـه مـفـهـوم آن اسـت کـه بـرای موقعیت، عقاید و احساسات دیگران احترام قائل شویم.
پیامبر صلی الله علیه وسلم « لایقطع على احد کلامه‏» هرگزسخن کسى را قطع نمى‏کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام بجوابش می پرداخت.
پیامبر صلی الله علیه وسلم چنان اصحابش را تربیت کرده‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساکت‏مى‏شده و سراپا گوش مى‏شدند. و هرگاه‏سخن آنحضرت تمام مى‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏حرف مى‏زد.
رسـول الله (صـلى الله عـلیـه و آله ) سخنش عمیق و با محتوا و انیق و زیبا، سنجیده، به مـورد، مـوجـز و رسـا بود. اضـافـه گـویـى و کـاسـتى در سخن اوجای نداشت « و کان رسـول الله (صـلى الله عـلیـه و آله ) یـتـکـلم بـجـوامـع الکـلم لا فـضـول و لا تـقـصـیـر» پیامبر صلی الله علیه وسلم از کلام بـیـهـوده مـى پـرهـیـزد: ( کـان رسول الله (صلى الله علیه و آله ) یخزن لسانه الا عما یعنیه ) (آداب سخن را کـاملا رعایت مى کرد. و حتى با کسى سخن را به پایان نمى برد تا آن که طرف پایان ببرد: ما فاوضه احد فى حاجة او حدیث فانصرف حتى یکون هو الذى ینصرف مـانـازعـه احـد قط لحدیث فیسکت حتى هو الذى یسکت (سخن را ادامه مى داد تا طـرف از ادامـه آن صـرفـنـظـر کند.)
پیامبر اسلام شمرده و آرام سخن مى گفت (اذا تکلم تکلم وتـرا )) او در گـفـتـار صـراحت لهجه و صدق در سخن داشت، (اصدق الناس لهجة )در سخن گفتن سطح درک و فهم مخاطب را در نظر مى گرفت: انا معاشر الانبیاء امرنا ان نـکـلم النـاس عـلى قـدر عـقـولهـم او شـیـریـن سـخـن بـود در عـیـن حال که سخن عمیق و زیبا و حق می زد،مزاق میګرد ولی در همان مزق اش هم به غیر از حـق سـخـن نـمـى گـفـت:.پیامبر اسلام فـصـیـح تـریـن سـخـن را داشت و لحن سخن او جالب و جاذب و شـیـریـن بـود. بـا صـداى کوتاه سخن مى گفت کسى را با سخن خویش نمى رنجاند:
 
احـــتـــرام به دیـــــګران:
‌شما باید همانطور که دوست دارید مورد احترام دیگران قرار ګیرید، خودتان نیز به دیگران احترام بگذارید. متأسفانه جوانان امروزی ما طوری تصور میکنند همه چیز را می دانند و از همه چیز باخبر هستند وبه اصطلاح خود را عـقـل کل می دانند اما همیشه وضع چنین نیست.
 
عدم تمسخر به اشتباهات دیگران:
خنده ګردن به دیګران یکی از بدترین حرکاتی است که انسان آنرا انجام میدهد. هـنـگـامـی کـه شما اشتباهی مرتکب می شوید یا خرابکاری می کنید، تنها انتظاری که از دیـگران دارید اینست که اشتباهات و خطاهای شما را به رویتان نیاورند و از آنها چشم پوشی کنند. از آن مهمتر شما را به واسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند.
 
وقت شناس باشید:
مهمترین نقطه که در یک ملاقات بخصوص ملاقات های دیپلوماتیک مهم واساسی است هما نا شناخت وقت است. باید کوشش بعمل آید تا مطابق پرتوکول از وقت تعیین شده صحبت اضافی بعمل نیاوریم. عدم مرعات وقت در روابط دیپلوماتیک موجب بی نزاکتی های دیپلوماتیک میګردد. ما باید احترام وقت دیګران را داشته باشیم.
درملاقات ها باید مطابق وقت موعده به جلسه و یا محل قـرار مـلاقـات هـا، حاضر شویم تاخیر در رسیدن به وقت ملاقات از اهمیت شما واز اهمیت صحبت تان می کاهد.
 
حفظ اسرار شخصی در حین صحبت:
آبرو، شرافت، صداقت و بصیرت بـزرگـتـریـن و مـهـمـتـرین عـامـل برای حفظ اعتبار یک فرد بشمار میرود. جزئیات زندگی شما باید محرمانه باقی بمانند، کوشش نکنید چیزی ضرورت آن دیده نمیشود که به دیګران ګفت آن را نباید ګفت.
 
عدم فخر فروشی:
کوشش کنید که درحین صحبت کردن لاف نزنید، طوریکه میدانید دنیا امروزی انسان لافوک راخوش ندارد.افتخار به آبا واجداد، قوم ونصب خوب است، ولی آنرا نباید به روی مردم ګشید.
 
عدم دیدن به ساعت بطور متواتر:
هنگامی که در محفلی نشسته باشید، ویا هم با کسی ملاقات داشت باشید ویا هم مصروف صحبت باشید نباید به ساعت خود نگاه کنیم، مگر در حالتیکه بـلافـاصله قصد ترک آن محل را داشته باشید. اګر انسان در حین ملاقات متداومآ به ساعت خود نگاه کند، برداشت جانب مقابل از این حرکت اینست که: شما دیګر از صحبت کردن وملاقات خسته و بی حوصله شده اید ونمی خواهید دیګر صحبت جانب مقابل را استماع کنید. این عمل در عرصه دیپلوماتیک مفاهیم خوبی ندارد. شخص مقابل حاضر نمیشود دیګر با شما ملاقات کند. این حرکت ها زیاتر وقت موجب سردی روابط بین البلدین هم میګردد.
 
در حین صحبت آب دهان را باید در کنترل داشت:
مواردی هست که حین صحبت کردن تف دهان بعضی انسانها باد میشود. باید تلاش کرد که چنین نه شود. این حالت سبب اذیت شنونده و مقابل میګردد و مناسب نیست.
در صحبت کردن ګرفتن فاصله، کنترول آب دهن، وبوی دهن مهم بوده وتاثیری خوبی به جانب مقابل می ګذارد. توجه به نظافت دهن قبل از ملاقات امر کاملا ضروری و خوب است.
در روایات اسلامی آمده است که: هرگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم مى‏خواست‏به مجالسی حاضر شود، وملاقاتی با مردم داشت، خود را طبق موازین اسلامى آرایش مى‏داد، موهاى خود را شانه مى‏زد و حتی چنین روایاتی هم است که «و کان ینظر فى المرآه و یتمشط‏» پیامبر صلی الله علیه وسلم نه تنها لباس پاک ونظیف ومرتب مى‏پوشید بلکه محاسن مبارک اش را شانه مى‏زد. همیشه خوش بوی وعطر استعمال میګرد. پیامبر صلی الله علیه وسلم خوش بو،بود و بوى خوشش دوست و دشمن را بخود جذب مى‏کرد. خود پیامبر اسلام میفرماید:«ان الله یحب من عبده اذا خرج الى اخوانه‏ان یتهیا لهم و یتجمل‏» خداوند دوست دارد که بنده‏اش هرگاه‏مى‏خواهد با برادرانش ملاقات کند، خود را آماده کند و براى آنهاآرایش نماید.


فن تاثیر صحبت بادیګران
در این بخش روی نکاتی تماس خواهیم ګرفت، تا حد امکان با رعایت آن ما فرصت خواهیم یافت تا در صحبت های تاثیر مثبت را به شنوینده خود بعمل آورده باشیم.
خواننده محترم!
طوریکه قبلآ تذکر یافت در قرآن عظیم الشان و احادیث نبوی براى سخن گفتن وکلام آدابى مطرح شده که با رعایت این آداب، امکان آنرا به انسان مساعد می سازد تا، در صحبت های تأثیر صحبت مثبت را ملاحظه نماید.اولین نقطه در این تاثیر ګزاری موضوع فصاحت کلام مطرح بحث است.
 
فصاحت کلام:
در حدیث شریف آمده است: « الفصاحة زینة الکلام، فصاحت زینت زبان و کلام است وبه اصطلاح فصاحت زبان و کلام را زینت می بخشد.
 
فــصاحـت: در لغت به معنى خلوص چیز ی را میګویند. و در اصطلاح، کلام فصیح عبارت از کلامی است که عارى از انواع تعقیدات باشد. هرگاه کلام که از تنافر حروف، غرابت حروف، کراهت در سمع خلاف قیاس صرفى، تنافر کلمات مجتمع و ضعف تألیف عارى باشد، ګفته میتوانیم که فصاحت کلام بوجه احسن آن حاصل ګردیده است..
هرگاه متکلم و ګوینده داراى ملکه‏اى باشد که بتواند هدف خویش را به خوبی و با رساترین تعابیر ادا کند، فصیح نامیده مى شود. وکلامش در مخاطب اش دارای تاثیر است.
در قرآن عظیم الشان در داستان موسی علیه السلام به موضوع فصاحت کلام چنین اشاره بعمل آمده است. زمانیکه موسی علیه السلام برای ماموریت الهی توظیف میګردد. موسى علیه السلام از پروردګار خود می طلبد تا برادرش هارون را جهت فصاحت کلامش که پروردګار نصیب او فرموده است، بحیث همکارش توظیف فرماید.« و اخى‏ هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى( قصص، ۲۸ / ۳۴) ( برادرم هارون از من زبان فصیحتری دارد. پس او را با من منحیث دستیار وهمکارم یکجا گسیل بدار).
علما ء بدین عقیده اند که ) بهترین سخن آن است که گوش را اذیت نکند و فهم را به زحمت نیندازد ) مقام ومنزلت فصاحت در کلام تا حدى است که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود ه است: « جمال الرجل فصاحة لسانه، جمال مرد رسایى زبانش مى باشد.
 
بــــلاغـــت: دومین نقطه در تاثیر ګزاری کلام، بلاغت کلام است. بلاغت در لغت به معناى وصول و انتهاست؛ و در اصطلاح عبارت است از مطابقت کلام با مقتضاى ( مقتضی) حال و مقام، به طور مثال در مقام تأکید، ایجاز و یا اطناب سخن، رعایت هر یک را بنماید.
بسیارى از ناهنجارى‏هاى سخن ناشى از عدم رعایت موقعیت کلام است. در( سوره نسأ آیه: ۶۳ ) درباره منافقین آمده است: «فاعرض عنهم و عظ هم و قل لهم فى انفسهم قولا بلیغا» از آنان روى بر تاب و پندشان ده و با آنها سخن رسا بگوى.
بلاغت در سخن حتى شامل پرهیز از سوال نامناسب هم خواهد شد، در آیه ۱۰۱ سوره مائده مى خوانیم: «یا ایها الذین آمنوا لا تسألوا عن اشیأ أن تبدلکم تسؤکم» اى اهل ایمان از چیزهایى که اگر براى شما آشکار گردد شما را اندوهناک مى کند مپرسید.
از امام على علیه‏السلام نقل شده که فرموده: لا تتکلمن اذا لم تجد الکلام موقعا(۴) البته نباید هنگامى که براى کلام زمینه نیست سخن گفت.
اقتضاى بلاغت در سخن آن است که محدوده کلام نیز به تناسب موقعیتها رعایت گردد.
در کلام امام على علیه‏السلام آمده است: الکلام کالدوأ قلیله ینفع و کثیره قاتل(۵) سخن همچون داروست، اندکش سود مى بخشد و فراوانى آن کشنده است.
 
حفظ نرمی وملایمت زبان: سومین نقطه در تاثیر ګزاری کلام،مراعات کردن نرمی وملایمت کلام است، کلامی که نرم وملایم باشد تاثیر قوی بر جانب مقابل می ګذارد. تأثیر لحن ملایم تا بدانجاست که خداوند به موسى و هارون مى گوید: «قوله له قولا لینا لعله یتذکر او یخشى » ( سوره طه آیه ۲۰ / ۴۴ ) ( با او سخنى نرم گویید شاید که پند گیرد یا بترسد. )
رمز موفقیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم علیرغم نبود امکانات وسیعی در فن نرمی کلام وملایمت نهفته بو د:
« فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک» ( آل عمران آیه ۱۵۹ ) ( پس به برکت رحمت الهى با آنان نرمخو شدى و اگر سخت دل بودى قطعا از اطرافت پراکنده مى شدند ).
 
سدید بودن کلام: چهارمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام، سدید بودن کلام است، این بدین معنا است هر چه که کلام انسان با عقل و منطق و استدلال بیشتراستوار باشد میزان استحکام آن بیشتر خواهد بود. هر چه استحکام کلام بیشتر باشد ثبات و بقأ آن بیشتر خواهد بود. اصولاً قرآن به دلیل آنکه سخنش یا با عقل همانگ است و یا با فطرت، از استحکام و استقامت خاصى برخوردار است. قرآن عظیم الشان در سوره احزاب آیه ۷۰ و ۷۱ در مورد سدید بودن کلام چنین میفرماید:
« یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا. یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم » ( اى مؤمنان از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید تا اعمال شما را به اصلاح در آورد و گناهانتان را ببخشاید. ) گویا از آثار سخن محکم، اصلاح اعمال و تطهیر انسان از گناه خواهد بود.
 
سهل وآسان بودن کلام: پنجمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام، سهل وآسان بودن کلام است. به هر اندازه که کلام انسان ساده واسان باشد به همان اندازه فهم وتاثیر آن بجانب مقابل وشنوینده سهل وآسان است.
قرآن عظیم الشان در سوره ص آیات (۳۷/ ۸۶ ) میفرماید: « قل ما اسألکم علیه من اجرو ما انا من المتکلفین.»
( بگو من مزدى بر رسالتم از شما طلب نمى‏کنم و اهل تکلف و تصنع نیستم.) همچنان در حدیث پیامبر اسلام اآمده است که میفرماید: « نحن معاشر الانبیأ و الاولیأ برآ من التکلف » ( ما گروه انبیا و اولیا از تکلف و زحمت بیزاریم.
از آداب سخن آن است که همراه با سهولت و آسانى باشد. قرآن، خود را به این صفت، موصوف کرده، ومیفرماید:
« و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر » ( سوره قمر، آیات ۴۰ /۵۴ ) ( و قطعاً قرآن را براى پند آموزى آسان کردیم. پس آیا پند گیرنده‏اى هست؟ از فحوای این آیه متبرکه چنین استفاده بعمل می آید که سهولت در کلام، خود عاملى است براى یادگیرى آسان و مقبولیت در سخن و لذا قرآن دستور مى دهد را با آسانى ادا کنید: «فقهل لهم قولا میسورا» ( سوره اسزآ، یه آیات ۱۷/ ۲۸ ) ( و با ایشان با ملایمت سخن بگو. )
 
لغو نبودن کلام: ششمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام لغو نبودن کلام است، این بدین معنی است که آن کلام قابل اعتنا نباشد. همان سخنى که از روى فکر و تأمل صادر نشود که به منزله صداى گنجشکان است. و گاه به هر کلام قبیح نیز لغو گفته مى شود.
قرآن عظیم الشان در اوصاف بهشت میفرماید: « لا یسمعون فیها لغوا و لا کذابا » (سوره نبأ، ۷۸ / ۳۵) در آنجا نه بیهوده‏اى شنوند و نه یکدیگر را تکذیب کنند.
همچنین در اوصاف مؤمنان مى خوانیم:«و الذین هم عن اللغو معرضون» (مؤمنون، ۲۳ / ۳) آنان که از سخن بیهوده رویگردانند.
از موارد استعمال کلمه لغو مى توان چنین نتیجه گرفت که یکى از آداب سخن آن است که کلام، همراه با نوعى فکر و مقبولیت باید ادا وصورت ګیرد.
 
معروف بودن کلام:هفتمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام معروف بودن کلام است.براى هر کارى که بواسطه عقل یا شرع، حسنش شناخته شده باشد و منکر آن است که به واسطه این دو مورد انکار قرار گرفته باشد.
معروف گاه صفت فعل قرار مى گیرد، آن گونه که از آیه « و أمر بالعرف» (اعراف، ۷ / ۱۹۹) فهمیده مى شود. و گاه صفت کلام قرار مى گیرد. یعنى یکى از آداب سخن آن است که کلام متکلم باید از نظر عقل و شرع تحسین شده باشد. آن گونه که از آیات « و قلن قولا معروفا » (احزاب، ۳۳ / ۳۲) و« قول معروف » (محمد، ۴۷ / ۲۱) فهمیده‏مى‏شود.
 
حسن مطلع و حسن ختام: وهشتمین نقطه در تاثیر ګزاری کلام حسن مطلع وحسن ختام کلام است، این بدین معنی است که آغاز سخن و انجام سخن وکلام باید با نام پروردګار باشد. المانی ها مثل معروف دارد که میګویند: ( اخرش اګر خوب باشد این بدین معنی است که همه اش خوب بود. )


هموطنان و خواننده ګان ګرامی!
درین ارتباط به جاء بود تا تماس های درمورد شخص نیک نګر ( اوپتیمست) وطرق تعابیر و افاده های خوشبینانه مثبت آن و شخص بد نګر ( پسیمیست) و افاده های بدبینانه و منفی آن میداشتم. اما جهت طول بحث از آن خود داری میکنم.
همچنان تأکید میدارم که بخش از سفارش های و رهنمایی های فوق دقیقا به شرایط خاص وضعیت، طرف و حالت متقابل، سطح برداشت و اندازه و توان آخذه و کفایت وفهم طرفین، وضع موجود و و دها موارد و شروط با تشخیص مشخص از وضع فرق کرده میتواند که باید حین افاده ها و اظهارات جدا به صورت انفرادی نیز در نظر ګرفته خواهد شد.
چندی پیش من در مهمانی شامی در یکی از مجلل ترین رستوران ها شرکت داشتم. همه مهمان ها در بهترین وضعشان بودند. طلا, جواهر, آرایش و….
آخرین خانمی که وارد شد, همه را مغلوب کرد چنانکه یک طاووس کلاغی را مغلوب کند.تمام حرکات و سکنات او در بالا ترین حد خود بود که باعث رشک همه خانم های مجلس شد.
متاسفانه نه تنها ظاهر او همانند طاووس خیره کننده بود, وقتی دهانش را باز کرد صدایش هم همانند طاووس بود.
در سمت راست من آقایی  که ناشر مجله مد بود نتوانست خنده خود را ازدیدن این صحنه کنترل کند. من به رو به او کردم و گفتم همه اش تقصیر شماست.
او متحیرانه پرسید” تقصیر من؟” , از کجا به این نتیجه رسیدی؟
به او گفتم چون ماه بعد از ماه و سال بعد از سال, مجله شما در مقابل چشمان خانم ها رژه می رود و تبلیغ عطر, لوازم آرایش, کلاه گیس,و…. می کند. ولی هیچ وقت به آنها نگفته اید که چقدر جذاب تر می بودند اگر همان توجهی که به ظاهرشان دارند را به گفتارشان هم می داشتند.
شما به مردان هم توصیه مد روز می کنید ولی چرا نمی گویید جذابیت مرد بیش از برش لباسش به کیفیت صحبتش بستگی دارد.
ناشر از من پرسید “ولی آیا یک شخص میانسال می تواند عادت گفتاری اش را عوض کند؟”
پاسخ دادم “چرا نه؟” من می توانم به دوست آن طرف میز چند نکته بگویم که گفتار او را به اندازه ظاهرش زیبا کند. دلیلی وجود ندارد که یک شخص معمولی نتواند به گوینده ای جذاب تبدیل شود.
ناشر به من گفت اگر می شود به مردم کمک کرد و شما راه آن را می دانید چرا کاری نمی کنید؟
به او گفتم خواهم کرد
و این سر آغاز نوشتن کتاب گفتار می تواند زندگی شما را عوض کند شد.
چند نکته جالب از کتاب فوق:
مطمئن شوید به صحبت خود پایان دهید قبل از آن که شنودگان به شنیدن خود پایان دهند.
چیزی که می گویید مهم نیست. نحوه گفتن آن مهم است.
اگر مجرد هستید, نحوه گفتار شما  تعیین می کند که آیا هیچ وقت ازدواج کنید و اگر متاهل هستید که به همین منوال بمانید.
قضاوت مردم بر شما از نحوه صحبت تان است.
ضعف در صحبت شما را در زندگی اجتماعی, کاری و خانوادگی زمین گیر می کند و گفتار جذاب در های موفقیت را بر شما خواهد گشود.
یک آیینه به شما در باره ظاهر سخنرانِ شما خواهد گفت.
به جز وقتی که رازی را می گویید, نجوا نکنید.
صدای یکنواخت مانند نقاشی سیاه وسفید است.از رنگ های متنوع در گفتار خود استفاده کنید.
سرعت صحبت را متعادل نگه دارید. سرعت زیاد باعث از دست دادن موضوع و سرعت کم باعث گوش نکردن شنودگان می شود.
روی تیک های گفتاری خود مثل “توجه می کنید؟” و یا ” به عقیده من” کار کنید.
از ضبط صوت برای پیدا کردن اشکالات گفتاری خود استفاده کنید.
با لب هاد شاد صحبت کنید نه مرده.
درست تلفظ  کنید.
لحن بد بهترین ایده ها را نابود می کند و لحن خوب عرصه را به بد ترین ایده ها باز می کند.
گفتار مناسب شما را به بهترین شرایط ممکن برای شما می کشاند.
تو دماغی صحبت کردن شما را منفی, مرده و بی احساس جلوه می دهد.
هنگام صحبت از تون بالا شبیه به جیغ استفاده نکنید.
جویده جویده حرف نزنید. و اگر از کلمات غیر متعارف استفاده می کنید مطمئن شوید صحبت شما برای شنونده مفهوم است.
با نگاه به شنوندگان می توانید بفهمید که آیا آنها  گیج , بی حوصله, عصبی و یا خسته شده اند.
هنگام صحبت شما می توانید با چشمان و حرکات دست و صورت تان هم با شنونده صحبت کنید.


نشانه ها، سرعت و مکث در صحبت
سارا سعی داشت با همسر جدید سعید، در گفت و گو را باز کند. اما به نظر می رسید که مینا (همسر سعید) حرفی برای گفتن ندارد! در حالی که سارا احساس می کرد مینا حوصله گوش دادن به حرفهایش را ندارد، مینا به سعید گفت که سارا فرصت حرف زدن به او نمی دهد! که در حقیقت مشکل موجود با انتظار در باره سرعت و مکث کردن ارتباط داشت نه با حرف و حوصله داشتن یا نداشتن سارا و مینا!
باید دانست گفت و گو، یک بازی نوبتی برای سخن گفتن انسانها است! شما حرف می زنید، بعد نوبت به من و بار دیگر نوبت به شما می رسد. هر کس زمانی حرف می زند که مخاطب او حرفش را تمام کرده باشد. موضوع در ظاهر به همین سادگی است اما اینکه بدانیم طرف مقابل صحبت اش را تمام کرده است یا خیر، خود موضوعی مهم است. وقتی صدا ملایم تر می شود، وقتی گفته قبلی تکرار می شود، وقتی میان کلمات فاصله می افتد و صدا باز هم ملایم شود؟ آیا تکرار جمله به معنای نداشتن حرفی تازه می تواند باشد؟ آیا قصد، تاکید است؟ یا میان کلمات چه فاصله ای باید بیفتد تا معنای “دارم حرفم را تمام می کنم” یا “هنوز حرف دارم” یا “مکث کرده ام، اما حرفم هنوز تمام نشده است را بدهد؟”
طبیعی است که در میانه گفت و گو و صحبت با افراد، فرصتی صرف حل این مسایل نمی شود. بلکه به دلیل سالها تجربه در زمینه صحبت با اشخاص، فرد متوجه می شود که حرف پایان گرفته یا خیر. از طرفی وقتی عادات گفت و گو در طرفین مشابه باشد، یا نوع سخن گفتن یکی برای آن دیگری واضح و مشخص باشد، هیچ اشکالی بروز نمی کند اما اگر عادات دو طرف با هم متفاوت شد، ممکن است یکی از طرفین گفت و گو به این نتیجه برسد که آن دیگری یا به حرف او گوش نمی کرده یا اصولاً این طور تصور شود که صحبتی برای گفتن وجود ندارد. (مثالی که درباره سارا و مینا مطرح شد).
همچنین یکسان نبودن سبک و زمان و فرصت و مجال صحبت کردن، امکان دارد خصوصیات فرد را به جز آن چیزی که هست، نشان دهد و درست به همین دلیل است که اندکی تفاوت در سبک گفت وگو و موضوعاتی مانند مکث و غیره می تواند روی زندگی فرد تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.


بلندی صدا در سخن گفتن
وای از دست شوهرم! نمی دانید وقتی در خانه است چقدر بلند صحبت می کند. باور کنید از ده خانه آن طرف تر هم می شود صدایش را شنید. هر چه هم که می گویم بلند صحبت نکن، به خرجش نمی رود، دیگر کم کم دارم به بلند صحبت کردنش شک می کنم چون با یکی- دو نفر اینطور حرف نمی زند. مثلاً هر وقت برادر کوچکش یا یکی از دوستانش که از دوره دبیرستان با هم دوست هستند، به منزل ما می آیند، صحبت کردنش آهسته می شود! شما باشید شک نمی کنید؟!
هر حرف باید به لحن خاصی بیان گردد. در حال صحبت نیز شدت صدا می تواند کم و زیاد شود. بلندتر حرف زدن روابط میان نقطه نظرها را نشان می دهد. مثلاً می تواند حاکی از آن باشد که “صبر کن، حرفی دارم که باید بزنم” یا صبر کن، هنوز حرفم تمام نشده است یاعصبانی هستم و یا … ملایم تر حرف زدن هم می تواند معانی خاص خود را داشته باشد. به عنوان مثال، خسته شدم، تو حرف بزن، یا خجالت می کشم با صدای بلند صحبت کنم. یا، حالا نوبت توست حرف بزنی و یا نشانه ای برای احترام و ادب به دیگری و دیگران.
بلندتر صحبت کردن از حد انتظار نیز می تواند برای شنونده، معانی مختلفی را در برداشته باشد. مثلاً فرد فاقد قدرت ابراز وجود باشد یا در جهت تحریک احساسات باشد، یا دستور تلقی شود و … که به هر حال اگر با این مسئله نیز درست برخورد نشود، شنونده را دچار گیجی و سردرگمی از نیافتن ارتباط با شخص گوینده خواهد کرد.


آهنگ و زیر و بم صدا
عادت به لحن صدا از جانب افراد، گاه موجب می شود تا در برخورد با لحنی دیگر آن لحن غیرطبیعی جلوه کند. به عنوان مثال دو نفر که دارای فرهنگ دو گفت وگوی متفاوت اند، به طور قطع با توجه به فرهنگ خویش، با آهنگ و زیر و بم و در مجموع حالت مخصوص به خود سخن می گویند. حال اگر فردی شناخت مناسبی از مخاطب یا گوینده مقابل خود نداشته باشد، چه بسا در هنگامی که آن فرد آرام یا عصبانی است این گونه تصور کند که لحن طرف وی خسته کننده یا یکنواخت و یا خوشایند است.
آهنگ صدا ناشی از ترکیبی از سرعت، مکث، رسایی و از همه مهم تر تغییر زیر و بم آن صدا. در واقع حالت جسمانی دهان و حنجره آن را مشخص می سازد، زیر و بم صدا مانند رسایی یا ملایم بودن صدا نیز معانی نسبی متفاوتی دارد.
از آنجایی که نشانه هایی مانند تغییرات زیر و بم صدا (و نیز بلندی و سرعت گام صحبت) همچنین نشانه بیان های احساسی هستند احتمالاً تعجب آور نیست که زنها بیش از مردها، از تغییرات زیر و بم صدا استفاده می کنند. همانطور که مشخص است زنها هم اغلب به احساساتی بودن بیش از مردها، شهرت دارند. همین مطلب، در مورد افراد یک فرهنگ خاص نیز صدق می کند.
به هر حال بد نیست بدانیم وقتی قرار است من یا شما، در هر روز و ساعت از عمرمان، دقایق پی در پی و متوالی را صرف صحبت کردن کنیم، چه بهتر که در باره مقتضیات و نحوه صحبت کردن بیشتر بدانیم و مهمتر از آن، این داشته ها را به کار بندیم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
جامع ترین بانک معلومات عمومی , سرگرمی و دانلود مقاله , پایان نامه ,نرم افزار , آزمون استخدامی , نمونه سوالات در تمامی رشته ها و ... و هرآنچه به دنبال آن هستید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون راجع به این سایت ؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 129
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 25
  • تعداد اعضا : 208
  • آی پی امروز : 142
  • آی پی دیروز : 80
  • بازدید امروز : 225
  • باردید دیروز : 327
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,268
  • بازدید ماه : 1,268
  • بازدید سال : 45,740
  • بازدید کلی : 297,863
  • کدهای اختصاصی



    .:ارسال برای یک دوست:.

    نام شما :

    ايميل شما :
    نام دوست شما:
    ايميل دوست شما: